به بهانه ی ســـالروز وفات سید احمد آقای خمینی داشتم مرور میکردم رنجنامه ی فرزند دلبند حضرت امام را خطاب به آقای منتظری. نکات جالبی نظرمُ جلب کرد.
البته خیلی طولانی بود من فقط چند خطی را یادآوری میکنم. پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید، ایشون اسناد مهمی رو فاش میکنند که برای همه ما چراغ راهه ...
باسمه تعالی
حضرت آیت الله
نوشته ای که در پیش روی دارید اشاره ای است به علل و عوامل و ریشه های مسائلی که عدم توجه به آنها و نصایح مکرر حضرت امام موجب واقعه تلخ قائم مقام رهبری گردید.
گرچه نگارش این نامه برای کسی که عمری به جنابعالی عشق ورزیده است بسیار سخت و باورنکردنی است ولی فقط برای ادای دین خود به امام ـ که مظلوم است ـ و همچنین برای خدمت به مردم که مشتاقانه طالب حقیقتند، به چنین نوشته ای دست زده ام.
نامه من به شما تا اندازه ای حقیقت را روشن می کند و گمان می کنم کسی به مطالعه گوشه هایی از دهها نامه و سند به نتیجه ای غیر از آنچه من رسیده ام برسد.
حضرت آیت الله
یادتان هست در ملاقات آخر خود با امام شما نیم ساعت حرف زدید و امام سکوت کردند وقتی بلند شدید بروید امام فرمودند: "بیشتر حرفهای شما درست نبود، خدا انشاءالله مرا ببخشاید و مرگم را برساند."
امام تنها همین دو جمله را فرمودند آیا از خود پرسیده اید که چه کردید که امام مرگ خود را از خدا خواسته است و آن را به اطلاع شما رسانده است؟
عشــــــق سوزان است بســـم الله الرحمان الرحیمـــ . . .
کاشـــ میدانستی،
چقــدر سخـت است در صحــن آزادی قدم بگذاری و زیر آن همــه نور، دلت باز اسیـــر باشد و بغضـــ ، گلوگیرت شود و تـــو نتوانی اشــک بریزی...
کاشــ میدانستی...
تمام صحن آزادی را تا باب الرضا "علیه السـلام" گریستم، اما دلــــ♥ـــم باز نشد...!
کاشــ میدانستی،
که چقدر حرف دلم را ســـاده می گویم، منــــــ فقط یک سفر را آرزو دارم مـولــا
بی
هیچ
بازگشــــتی ....!
آســـتان بوسِ خــود خــطابم کن
بـد حســابم، ولی حســـابم کن
برگه ی خـشکم و گل آلودم
کـوثرِ معـرفت، غلامم کن
قَسَـمت می دهم به جـانِ جـــــواد
بعد اگر خواســتی جوابم کن
کرمــت گـر اجـازه داد آقا
پیـش چشــمِ همـه خرابم کن
الســــــلام علیک یا شمس الشموس و یا انیس النفوس