اَهــلُ البـَـــصَر

اَهــلُ البـَـــصَر

وصـلــی بـه طــول مـدت هجـرانــم آرزوسـت .....!

* اللّـهم نَشـکــو إلَیـک غِیـبـةَ إمـامُـنــا *

________________________________

اَینَ المُرتَجی لِاِزالَةِ الجَورِ وَ العُدوانِ
.
.
.
برای آمـدنت کدام ســند تـاریخ را باید واســطه کرد

دستــــهای بســته ی حـیـدر

یا پهـــلوی شکســته مـــادر را...!

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

امیــر قافله ی عشـــق

ما ولـایــت را آن طور شناختیم که اگر بگوید نفــس نکش، نمی کشیم و می میــــریم! 

"شهید مجید رمضان"



++ به رغم مدعیانی که منع عشــــــق کنند . . . !




دل نوشت:  دل   از تو سیـر نمی شـود، فقط اســیر میشود!

روی این دنیای خاکی فقط شما هستی که وقتی دلم هوای صاحب الزمان را میکند زل میزنم به عکستان شاید خبری بدهی از گل نرگس.
هنوز هم تنها دلخوشی من چفیه ای است که از شما به یادگار دارم ... دلم که میگیرد چفیه میشود پیراهن یوسف ...! حضرت آقا سایه ات کم نشود از سر ما ....





بی ربط: این روز ها لـازم است به بعضی ها گوشـــزد کنیم: گرچه هیـــچ غلطــی نمیتوانید بکنید، اما اگر سـمت گزینــه های روی میــــزتان رفتید بدانید " گزینه شهــــــادت ما هم روی میز است"





رنجـــنامه

به بهانه ی ســـالروز وفات سید احمد آقای خمینی داشتم مرور میکردم رنجنامه ی فرزند دلبند حضرت امام را خطاب به آقای منتظرینکات جالبی نظرمُ جلب کرد.

البته خیلی طولانی بود من فقط چند خطی را یادآوری میکنم. پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید، ایشون اسناد مهمی رو فاش میکنند که برای همه ما چراغ راهه ...



باسمه تعالی


حضرت آیت الله

نوشته ای که در پیش روی دارید اشاره ای است به علل و عوامل و ریشه های مسائلی که عدم توجه به آنها و نصایح مکرر حضرت امام موجب واقعه تلخ قائم مقام رهبری گردید.


گرچه نگارش این نامه برای کسی که عمری به جنابعالی عشق ورزیده است بسیار سخت و باورنکردنی است ولی فقط برای ادای دین خود به امام ـ که مظلوم است ـ و همچنین برای خدمت به مردم که مشتاقانه طالب حقیقتند، به چنین نوشته ای دست زده ام.


نامه من به شما تا اندازه ای حقیقت را روشن می کند و گمان می کنم کسی به مطالعه گوشه هایی از دهها نامه و سند به نتیجه ای غیر از آنچه من رسیده ام برسد.


حضرت 


یادتان هست در ملاقات آخر خود با  شما نیم ساعت حرف زدید و  کردند وقتی بلند شدید بروید امام فرمودند: "بیشتر حرفهای شما درست نبود، خدا انشاءالله مرا ببخشاید و ." 


 تنها همین دو جمله را فرمودند آیا از خود پرسیده اید که چه کردید که امام مرگ خود را از خدا خواسته است و آن را به اطلاع شما رسانده است؟


حضرت 

از شما می پرسم آیا ملاک انجام کار حق تنها خوشحالی یا بدحالی ضد انقلاب است که اگر خوشحال شوند کار حق را نباید انجام داد؟ 

امروز اگر ما سلمان رشدی را هم اعدام کنیم رادیوهای بیگانه ضدانقلاب و غرب و شرق بهره برداری می کنند، پس ما نباید حکم خدا را در باره او جاری کنیم؟ 

در ضمن ضدانقلاب از اعدام آقا مهدی هرگز خوشحال نشده است. 

بارها و بارها شهید بزرگوار آقای محمد منتظری می گفت: "منزل پدر من جای امن منافقین است و من نخواهم گذاشت منافقین آنجا را تصاحب کنند." 





قسمتی از وصیت نامه سید احمد آقای خمینی:


به حسن و برادرانش این توصیه را می نمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام و کشور را می خواهند. هرگز گرفتار تحلیل های گوناگون نشوند که دشمن در کمین است .



بی ربط: سـید علے عـزادار مــادرست . . .!



ما عشـــق را پشتِ در این خانه دیدیم ...!

دیر آمدم، دیر آمدم ...  داشت می سوخت

هیئت، میـــان "وای " داشت می سوخت

دیــــوار دم می داد ،  بر ســـینه می زد

محــــراب می نالید و منبـــر داشت 

جانــکاه، قــــرآنی که زیر دست و پا بود

جانکاه تر آیاتِ  داشت می سوخت

آتش ســـرایت داشت؛ هیئت کربــلا شد

باغ خـــــدا یک بار دیگر داشت می سوخت

یاد  افتادم آن شب  می خواست

ناصر که آب آورد ســـــنگر داشت می سوخت

آمد صدای ســـوووت؛ آب از دستش افتاد

 زخمی بود  داشت می سوخت

سریند  محـسن غرق خون بود

 از سجده که سر برداشت، می سوخت

باید به یاران  می رسیدم

خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت

برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست

در  سر تا پای  داشت می سوخت

دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند

گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت

شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه

دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت

ما عشـــــق را پشت در این خانه دیدیم

زهــرا در آتش بود؛ حیــدر داشت می سوخت


دل نوشت:

شرمگینم از اینکه تنهــــا نام مبارکتان را به یدک میکشم مـــادرجان

خیلی دل تنگِ بقیعم ... فکر نمیکردم اینقدر گرفتارم کنه. کــــم آوردم به دادم برس:(

(عکس از خودم)


بی ربط: مراقــب " بار آخـر " هایـی باشیــم که " بار آخرتمان " را سنگین می کند ...! 


در حریــــــم یــــــار



عشــــــق سوزان است بســـم الله الرحمان الرحیمـــ . . .


کاشـــ میدانستی، 


چقــدر  است در  قدم بگذاری و زیر آن همــه نور، دلت باز  باشد و بغضـــ ، گلوگیرت شود و تـــو نتوانی  بریزی... 


کاشــ میدانستی... 


تمام  را تا  "علیه السـلام" گریستم، اما دلــــ باز نشد...!


کاشــ میدانستی، 


که چقدر حرف دلم را ســـاده می گویم، منــــــ فقط یک سفر را آرزو دارم  


بی 


هیچ 


بازگشــــتی ....!




آســـتان بوسِ خــود خــطابم کن 

بـد حســابم، ولی کن 


برگه ی خـشکم و گل آلودم 

کـوثرِ  غلامم کن 


قَسَـمت می دهم به جـانِ جـــــواد

بعد اگر خواســتی جوابم کن 


کرمــت گـر اجـازه داد آقا 

پیـش چشــمِ همـه خرابم کن


الســــــلام علیک یا شمس الشموس و یا انیس النفوس