چقدر بیتابی دختــرم!
این همه دلشکســتگی چرا؟
مگر دسـتهای کوچکت در امتداد نیایش عـمـه، تنها از خدا آمدن بـابـا را طلب نکرد؟
اینک آمدهام در ضیـافت شبانهات و در آرامش خرابـهات. کوچـک دلشکسـتهام!
پیشتر نیز با تو بودم و میدیـدمت. شعله بر دامان و سوختهتر از خیـمه آه میکشیدی و در آمیـزه خار و تاول، آبـله و اشـک، صحرای گردان را به امـید سر پناهی میسـپردی.
مهــربان دلشکسـتهام! صبور صمیـمی! مسـافر غریب و کوچک من!
مگر نگفتی بـابـا که آمد، آرام میگیـرم. این همه ناآرامی چرا؟ مگر نگفتـی بـابـا که آمد سر بر دامانش میگذارم و میخوابـم؟ نه ...، نه دختـرکم نخــواب!
میدانم اگر بخوابی، دیگر عـمـه نمیخوابد. میدانم خواب تو، خواب همه را آشـفته میکند. نه ... نخواب
دختـرم! دختــرم! بگذار لبهای چـوب خوردهام امشب میهمان بوسـهای باشد از پیـشـانی سنگ خوردهات؛ از گیسـوی پریشـان چنـگ خوردهات؛ از شـانههای معصوم تـازیانه دیدهات؛ از صـورت رنگ پریده سـیلی خوردهات.
بگذار امشب، مثل شب آرامـش تنور بر زانوان زهــــرا آسوده بخوابم. نه دختـرم! نخواب! بگذار بـابـا بخوابد. و چنین شد که رقـیـه (س)، هنگامی که سر پـدر در آغوشش بود، جـان سپرد.
"هوالودود"
آجرک الله یا صاحب الزمان
فدای وجود نازنینتان شوم که امروز سخت ترین روز است برایتان ...
"هو الودود"
پایــیز یعنـی
بیچاره برگ های زرد . . . !
افسر نوشت:
فقط انســانهای ضعیف به انـدازه ی امکاناتشان کار میکنند.
شهید حسـن تـهرانی مـقـدم
"هو الودود"
زار شدم
با دلم بر سر بالین تو احضار شدم
قوت چشم من از قوت چشمان تو بود
چشم بیمار تو را دیدم و
بیمار شدم ...
+وقتی بابا میخندد تا آب در دل فرزندانش تکان نخورد...!
تعبیر فوق العاده ی مفسر قرآن حضرت آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) در لحظه ی ورود بر بالین رهبر فرزانه ی انقلاب:
"مَنَّ الله تعالی علی المُسلمین بِشفائکم"
خدا بر حسب شفا یافتن شما بر مسلمین منت نهاد. . .
افسر نوشت:
من، شما دانشجوهای بسیجی را توصیه میکنم به این که محافظهکار نشوید و همواره دانشجو و بسیجی - به همان معنای مثبت و پُرخون و پُرتپش - باقی بمانید.
البته دنبالهی این که میگوئیم «محافظهکار نشوید» این است که «ولی هوشیار هم باشید». کاملاً هوشیار باشید. شعار میدهید: دانشجو بیدار است! بله، همین توقع هست؛ من میخواهم به شما عرض بکنم: بیدار باشید.
بیداری دانشجو هم فقط بیزاری از امریکا نیست. امریکا چیست؟ امریکا به معنای یک منطقهی جغرافیایی یا یک ملت مطرح است؟ یا نه، به عنوان یک حجم و هویت سیاسی، امنیتی، تشکیلاتی، فرهنگی که به چشم دیده نمیشود؟ آن هم تشکیلاتی با پشتوانهی عظیم مالی و تجربهی فراوان در کار تبلیغات و جنگ روانی.
بیزاری از این، بیداری مضاعف لازم دارد.
بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاهها 1386/02/31
دل نوشت:
چشمم سر وعده بی ثمر میگردد
بیچاره دلَ.م که در به در میگردد
کُشتی تو مرا و منتظر می مانم
قاتل به محل قتل بر میگردد ...
"هو الودود"
از عَکس تو و بُغض هَمینــقَدر بگویَم
دردا
که چه شَبــ ها ...
که چه شَبــ ها...
که چه شَبــ ها...!
کَرَمَت دَست نَینداخت مَرا، دَست گرفت ...!
چه با صفاست دهه کرامت را در آغوش حرم رضوی باشی و چه باصفاتر اینکه آقا خط امانی ز گناهت بدهد ...!
درد من و درمان تو یا مولا :(
"هو الودود"
امام خامنه ای:خود حضور یک جوان مومن و متدین و متشرع در یک مجموعه ی روستایی ، در بین جوانان، در بین
مردم، مظهر مجسم آیه ی قرآن است؛ آنها را به دین، به انقلاب، به معنویت، سوق می دهد ...
و من . . . !
له میشوم درون خودم !
میبازم خودم را ! حالم از ذهن شهری دود خوردهام به هم میخورد . . .
نام گروه متبرک شده بود به نام مادرمان حضرت زهرا ...
ظاهرا مسئولیت گروه با بنده حقیر بود ولی دست خانوم را در لحظه لحظه سفر حس میکردم که بالای سرمان است ....
هرچه بود از خودش بود!
کاش میشد همه حرفها را نوشت...!
+ یادواره تنها شهید روستا با حضور مادر شهید و جمعی از اهالی ...
×شهید علی حسین گشول×
ای که میگفتی
بهشت رفتن
به جبر و زور نیست!
رحم کن
سوی جهنم
هل نده ما را
حسن ... !!!
دیگه بهتره سکوت کنم ...!
أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ
"هو الودود"
هـــَواتــُ کــردَم ... /
دستهــــــایم را بــــه سمت آسمـان تــو بلنـــد مــی کنــم
مـــی خـــواهــم بــــــدانی کـــه دستــانم خــالیست!
مـــی خــواهـم بــدانی یـکــ عــاشق ،
جـــز یکــ دلِ اسیـــر هیــچ بـــه همــراه نــدارد.....
پــس تـــو مـــرا بـــه جـــرم بـــی سلاح بـــودن،
بــــه تیـــر زمـــــانـــه نشـــانـــه نــگیـــر!
پ.ن: اِرْحَمْ مَنْ رَأسَ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ
تو همیشه ابتدای من بوده ای سر آغازِ تمام ِشروع هایِ دوباره ام...
من خودم را،بغض هایم را،دردهایم را،دلتنگی هایم را....
تلخی ها و کابوس هایم را... و هر آنچه مرا از "مــــن" دور کرده است
به مدد دستهای تو...کنار زده ام و از نو آغاز کرده ام!
دلم گریستن میخواهد و ...سکوت!
و تو را که نگفته همه چیز را میدانی...
"هو الودود"
عمریست گوشه نشین محبتِ توام
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
ای هر محال ِ زندگیَم با تــــو ممکن ،
ای آشنای هر روز با غربتم عجین
با این دلِ(♥) سیاه هنوز هم شوق نگاهت را دارم...
انیسم این دل خسته و سیاه را ضامن می شوی؟
هوالودود
.
.
.
دعای جوشن کبیر- بند 59
کم شود گرمی دستت ز سرم می میرم!
رمضان
ماه ما را دیدی بگو
بگو که دیگر نایی برایمان نمانده
بگو که تنها به آمدن او دل بسته ایم
به او بگو که دوستش داریم ....!
مهدی جان
"پل صراط"
چشمهای توست.
خدا نیاورد روزی را که ازچشمت بیفتم
روزگارم جهنم میشود . . . !
دل نوشت:
مسئلهی غـزه مسئلهی یک تکـــه سرزمین نیست؛مسئلهی فلســـــطین فقط مسئلهی جغرافیـا نیست؛
مسئلهی بشریت است؛ مسئلهی انسانیت است.
"مقام عظمای ولایت"
افسر نوشت:
امام خمینی (ره): آن ها که خواب آمریـکا را می بینند خدا بیدارشان کند.
پ.ن: الان یعنی کاسه تحریمها شکسته شده؟!!!
یک ماهه وزارت خارجه تعطیل شده همه رفتن وین حالا تازه دیپلماتهای ایرانی اظهار میکنند هنوز توافق نکردیم همون قبلی تمدید شد! شرمنده مون کردی ظریف!